اگر آدمی همۀ روشهای مهرورزی بینشی و انگیزشی و گویشی و كُنشی و عاطفی را بپیماید و بر كجخلقیهای همسرش نیز شكیبایی ورزد ولی در عین حال، میان او و همسرش سازگاری برقرار نشود و نشانههای شكاف و جدایی پدید آید بر دیگران لازم است تا برای بررسی علل و جهات ناسازگاری و فراهمنمودن مقدمات صلح و سازش میان آنها، یك نفر داور و حَكَم از فامیل مرد و یك داور از فامیل زن انتخاب كنند؛ چراكه اگر این دو داور با حسن نیت و دلسوزی وارد كار شوند و هدفشان اصلاح میان دو همسر بوده باشد، خداوند كمك میكند و به وسیلة آنان میان دو همسر اُلفت میدهد.[1]
و چنانچه پا درمیانی و داوری اقوام و بستگان هم سودی نبخشد و ناسازگاری و اختلافات شدت پیدا كند و به ضرب و شتم ظالمانه بیانجامد و یا خدای نكرده این اختلافات بخواهد زمینهساز قتل یا خودكشی و یا انحراف جنسی یكی از زوجین گردد، در اینصورت چارهای از طلاق نیكو نمیباشد.[2]
یعنی زن و شوهر با خوبی و خوشی از یكدیگر جدا شوند. شوهر تمام مهریه زن را بپردازد، علاوه بر مخارج زمان عدّه و حقوق دیگری كه در شرع مقدس اسلام معین شده است و سپس او را با كمال رضایت رها كند. چنانكه قرآن كریم میفرماید:
« وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ » [3]
و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عده» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیدهای آنها را رها سازید!
البته فراموش نشود كه گرچه طلاق، حلال است لیكن امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
ما من شیء مِمِّا اَحَلَّهُ اللهُ اَبغَضَ الیه مِن الطَّلاق .[4]
از آنچه خداوند حلال كرده است چیزی نزد او منفورتر از طلاق نیست.
ولی با تمام این اوصاف، گاهی چارهای از طلاق نمیباشد. چنانكه در تاریخ اسلام مشاهده میكنیم كه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میان زیدبن حارثه –پسرخوانده خود– و زینب بنت جحش -دخترعمّه خود- وصلت برقرار كرد، اما این ازدواج دیری نپائید و بر اثر ناسازگاریهای اخلاقی میان طرفین، منجر به طلاق شد، هرچند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) اصرار داشت كه این طلاق رخ ندهد، اما رخ داد.[5] به طوری كه آیات 36 الی 38 احزاب به این موضوع اختصاص دارد:
« وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیهِ أَمْسِكْ عَلَیكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَی لَا یكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا » [6]
(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خواندهات «زید»] میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).
[1]. اشاره است به آیه 35 سوره نساء: ر.ك: تفسیر نمونه، ج3، ص375.
[2]. در تفسیر نمونه آمده: «همانگونه كه ازدواج، یك امر حیاتی و ضروری است، طلاق هم در شرایط خاصی، ضرورت پیدا میكند، لذا اسلام برخلاف مسیحیت تحریف یافته، طلاق را مجاز شمرده، ولی از آنجا كه از هم پاشیدن خانوادهها زیانهای جبران ناپذیری برای فرد و اجتماع دارد، با استفاده از عوامل مختلفی، طلاق را تا آنجا كه ممكن است محدود ساخته، و احكامی تشریع نموده كه با توجه به آنها طلاق به حداقل میرسد». تفسیر نمونه، ج2، ص208.
[3] . بقره (2) آیه231.
[4]. وسائل، ج22، ص8، ح5.
[5]. ر.ك: تفسیر نمونه، ج17، ص340.
[6] . احزاب(33) آیه37
تهیه و تنظیم : کانون فرهنگی تبلیغی امین
حق نشر محفوظ / با ذکر منبع بلامانع
آیتالله سبحانی | سند 2030 باید ابطال شود!...
ما را در سایت آیتالله سبحانی | سند 2030 باید ابطال شود! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : efaf-amin بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 11 بهمن 1397 ساعت: 15:18